كيانوري به طبري حسادت مي‌ورزيد

به وبگاه تخصصي فناوري و موبايل ايران خوش آمديد.

كيانوري به طبري حسادت مي‌ورزيد

۲۲ بازديد

“كيا نوري علاقه خاصي به طبري نداشت. پس از سالها مهاجرت به” دهان “معروف شد.” او او را از نظر تجزيه و تحليل سياسي و سازمان و فعاليت هاي حزب قبول نكرد و گفت كه از نظر توانايي او در صحبت كردن و نوشتن. مي تواند “. به گزارش گزارشگر يك مشرق او نوشت: “احسان …

منبع: گزارشكر يك
كيانوري به طبري حسادت مي‌ورزيد

كيانوري به طبري حسادت مي‌ورزيد https://reporter1.ir/كيانوري-به-طبري-حسادت-مي‌ورزيد/ گزارشگر يك Fri, 30 Apr 2021 13:27:17 0000 عمومي https://reporter1.ir/كيانوري-به-طبري-حسادت-مي‌ورزيد/

“كيا نوري علاقه خاصي به طبري نداشت. پس از سالها مهاجرت به” دهان “معروف شد.” او او را از نظر تجزيه و تحليل سياسي و سازمان و فعاليت هاي حزب قبول نكرد و گفت كه از نظر توانايي او در صحبت كردن و نوشتن. مي تواند “. به گزارش گزارشگر يك مشرق او نوشت: “احسان …

منبع: گزارشكر يك
كيانوري به طبري حسادت مي‌ورزيد

“كيا نوري علاقه خاصي به طبري نداشت. پس از سالها مهاجرت به” دهان “معروف شد.” او او را از نظر تجزيه و تحليل سياسي و سازمان و فعاليت هاي حزب قبول نكرد و گفت كه از نظر توانايي او در صحبت كردن و نوشتن. مي تواند “.

به گزارش گزارشگر يك مشرق او نوشت: “احسان طبري يك شخصيت سياسي ، ادبي ، فرهنگي ، اجتماعي و قابل احترام در حزب توده ايران بود و نام او با اين حزب براي جامعه ارتباط دارد و شايد به همين دليل است كه شخصيت طبري و ساير موارد تصور نمي شد. اين رابطه او با حزب توده ايران است ، در سي امين سالگرد مرگ او ، ما با شيوا فرهمندراد ، يكي از همكاران طبري در آغاز انقلاب اسلامي گفتگو كرديم.

وقتي از او س askedال شد كه آيا رفتار طبري با كيا نوري و آيا طبري از رفتار مخفي كيا نوري آگاهي دارد ، گفت: “از آنچه من مي بينم و مي دانم ، اين رابطه از هر دو طرف كاملاً نامتقارن بود ، يعني اگر بتوانم بگويم كه علاقه طبري و بي اعتنايي و رد كيانوري است. در تمام اسناد منتشر شده پس از حركت رهبران حزب ، طبري هميشه يك طرفدار بوده است. از كيانوري ، و واضح است كه او از او حمايت كرد ، به سخنان و برنامه هاي او رأي داد و او را به خاطر نقشش به عنوان يك رفيق انقلابي و موثر ستايش كرد. در مارس 1978 (شانزدهم مجمع عمومي) ، در جلسه رهبران حزب ، كيانوري جايگزين شد اسكندري به عنوان رهبر حزب. حتي زماني كه به وي پيشنهاد انتخاب شد ، طبري بيش از همه خوشحال بود: “من 100٪ با اين پيشنهاد موافقم.” [خاطرات اسكندري، ص ۴۰۰] وي گفت كه در تابستان 1978 ، چند ماه قبل از جلسه ، به طور تصادفي با سيموننكو ، كارمند شاخه بين المللي حزب كمونيست اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي ، در يك كلبه تابستاني در اتحاد جماهير شوروي شوروي ملاقات كرد. اين اتهام حزب توده ايراني است. با توجه به شرايط موجود در ايران ، [آستانه انقلاب] “چه كسي صلاحيت رهبري حزب Toude ايران را دارد؟” و طبري پاسخ داد ، “من فكر نمي كنم كسي از رفيق كيا نوري شايسته تر باشد.” طبري پس از بازگشت به ايران هميشه چشم و گوش در دهان كيانوري داشت. او هميشه مشتاق بود نوار “پرسش و پاسخ” كيانوري را براي او بياورد. بنابراين او مي توانست بلافاصله بنشيند ، حتي قبل از خداحافظي گاه به گاه با من ، و من قادر به به روزرساني و توجيه سياست ايران در آن زمان آشفته بازار بودم.

وي در مجموعه خاطرات خود داستاني كوتاه با عنوان “ملاقات با خود” نوشت و خواستار انتشار آن پس از مرگ شد و روشن است كه ديگر نيازي به “اداي احترام” به كيانوري ، بخشي با عنوان “” ندارد. اختلافات حزب نيز در بخش “بازگشت” به نفع كيانوري و اثربخشي وي در كل تعريف “(شايد مشروط)” كيانوري و كارآيي وي نوشته شده است. در 6 فوريه 1982 ، تقريباً همه رهبران حزب دستگير شدند و من طبري را به حركت كند و او را پنهان كند. وقتي گفت: “نمي خواهم كيا نوري را بگير” ، كيانوري علاقه خاصي به طبري نداشت. پس از سالها مهاجرت به “دهان دهان” معروف شد. در زمينه تجزيه و تحليل سياسي و سازماندهي و فعاليتهاي حزبي بود. مي توانم بگويم كه او او را قبول نكرد و از نظر توانايي صحبت و نوشتن به او حسادت مي كرد ، مي توانم چند نمونه خاص ذكر كنم.

طبري از اينكه عمداً به درخواست كيانوري خانه اي را براي او انتخاب كرده بود ، دلش شكسته بود. البته بيشتر اين اقدامات براي محافظت از شخص طبري بود ، اما كيا نوري خودش هر هفته بدون هيچ گونه محافظت و احتياط ، حتي در خانه اعضاي شبكه مخفي حزب به مهماني مي رفت! طبري گفت مدت ها بود كه به وي اخطار داده شده بود كه افراد مشكوك در اطراف او هستند و اسرار را حفظ نخواهد كرد. او گفت كه هميشه سانسور مي شود و حرف زيادي نمي زند. وي گفت كه در آستانه پانزدهم پلنوم حزب خارج از كشور در ژوئيه 1975 (ژوئيه 1975 از خارج از كشور) ، كيانوري از حضور در جلسه با لحني تند منع شد. وي گفت هنوز در ايران احساس مي كند كه كيانو لي از حضور در جلسه دبير حزب راضي نيست. او سالم بود اما كيا نوري چندين بار به او گفت. “چرا به جلسه مي آييم؟ ما خود را براي كار آماده مي كنيم.” شما در خانه هستيد و استراحت مي كنيد! “و او معتقد بود كه حتي اين جلسه خالي و لاغر مي خواهد كيانو لي را از او بگيرند. بنابراين راز كيبورد كيانوري را به طبري گفتند اگرچه او هيچ اطلاعي نداشت و غالباً از رفتارهاي عمومي خود اطلاعي نداشت ، اما در مورد امكانات كيانوري و كار و ارتباطاتش اغراق آميز بود: “رفيق كيا نوري اطلاعات زيادي دارد و بسياري از آنچه را كه هرگز نگفته است مي داند. “او گفت ، او ارتباطات زيادي دارد و افرادي هستند كه ما آنها را نمي شناسيم …” او شكايت كرد كه گفتن آن دشوار است زيرا اين امر مانع ايجاد فضايي مي شود كه بتوانيم در يك جلسه با كيا نوري وي گفت كه مقاله را به مخاطبان توزيع مي كند ، نيمي از جلسه را به همين ترتيب مي گذراند و سپس تجزيه و تحليل مسئله را در نوار “س Questionال و جواب” با يا بدون افزودن مطالب عمومي مي شنويد يا مي شنويد. كل جلسه به پايان رسيده است.

من يك بار شاهد ظهور حسادت كيان باري به سخنراني طبري در مراسم دكتر آراني در يك گردهمايي بزرگ در سالن ورزشي م Instituteسسه فناوري شريف در 14 بهمن ماه سال 1359 بودم. بلندگو و صداي آيين را برداشتم و روي صحنه تماشا كردم. طبري سخنران اول بود و اين هم طبيعي بود و هم طبيعي. طبري به دليل داشتن رابطه نزديك با آراني و كار با او با وي زنداني شد ، اما تقريباً 10 سال پس از آغاز كار طبري ، كيانوري به حزب توده ايران نزديك بود. با آراني. بعد از سخنراني بسيار زيبا و ادبي طبري ، نوبت كيانوري بود ، يعني رهبر حزب مقام دوم را به دست آورد. اول از همه ، پشت ميكروفون ، “رفقا!” فهميدم كه امروز بسيار شجاع هستم ، زيرا مي توانم رفيق طبري را دنبال كنم! “همه خنديدند و كف زدند و طبري با صداي بلند خنديد ، من كيانوري را آنجا اضافه كردم يا چيز ديگري. از زمان و مكان گفت: “رفيق طبري هميشه انتقاد مي كند كه كلمات فارسي من بيش از 300 كلمه در ذخيره ندارند و من فقط 300 كلمه مشابه را در تمام نوشته ها و سخنراني هاي خود استفاده مي كنم. ! “

در اوايل مارس 1980 ، در آستانه اولين انتخابات پارلماني كه احزاب و گروههاي “چپ” مي توانستند نامزدهايي را معرفي كنند ، ابوتراب باقرزاده ، رئيس پيشين انتخابات عمومي حزب ، در جلسه گفت ، من نيز. وي با شركت در اين واقعيت كه La Pik Tabari و نام وي به طور برجسته در همه جا قابل توجه است و در همه جا ديده مي شود ، وي تأكيد كرد كه نام La Pik Tabari بايد در اين انتخابات حرف اول را بزند. شما بايد بيشترين راي را بدست آوريد. يك بار ، پس از ضبط “پرسش و پاسخ” كيا نوري ، گفت: “من به رفيق طبري مي روم. شما كاري يا پيام براي او داريد؟” او با عصبانيت پاسخ داد: “نه”. “من با رفيق طبري كاري ندارم!” چند روز قبل از دستگيري ، پس از جلسه كميته سياسي ، جايي كه من چهار رهبر حزب را آوردم ، كيا نوري و همسرش مريم فيروز جلسه را ترك مي كردند ، كه به درخواست طبري اين كار را كرد. شخصي كه در جلسه شركت نكرد) جلوتر رفت تا پيام خود را به كيا نوري برساند و گفت كه پيام طبري وجود دارد. او دوباره با شنيدن نام طبري ناراحت شد و خواست بلند شود و برود ، اما من در طول راه فرصتي براي پيام دادن داشتم. بخشي از اين پيام اين است كه سه روز پيش ، طبري دوم در روزنامه انگليسي مورنينگ استار ، آژانس حزب كمونيست انگليس ، خواند كه ايران برنامه گسترده اي براي حمله به حزب دارد و به زودي مورد حمله قرار خواهد گرفت. ، طبري فكر كرد اين خيلي زياد است. اين مهم است و بايد آگاهي كيا نوري باشد ، اما ما يك پيام عصبانيت شنيديم و گفتيم “ستاره صبح اشتباه است!” و با مريم فيروز عجله كن. به نظر من ، اين “اشتباه” به خود طبري رسيد. وقتي از تجمع خارج شديم ديديم كه خانه در حال محاصره است و آنها تمام مكالمات مربوط به تجمع را مي شنيدند. اما آنها آن شب ما را دستگير نكردند و 4 روز بعد ما را دستگير كردند. “بنابراين ، در روابط ما بين طبري و كيا نوري ، بايد اين واقعيت را تكرار كنيم كه طبري هميشه مورد سانسور و ناداني است.”

انتهاي پيام

منبع: گزارشكر يك
كيانوري به طبري حسادت مي‌ورزيد

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.